بندر رجایی هنوز می سوزد
بندر و اسکله شهید رجایی همچنان در آتش می سوزد. در مجله خبری ایران 303 نیوز، با تحلیل دقیق و پوشش کامل رویدادها، ادامه خبر را با ما دنبال کنید.
بندر رجایی هنوز می سوزد
بندر و اسکله شهید رجایی همچنان در آتش می سوزد. آتشی که به گفته ها ناشی از یک «اتفاق» بوده، اکنون با شدت بیشتری در حال شعلهور شدن است. تنها شکل و رنگ آن تغییر کرده است. اما چه کسی مسئول خاموش کردن این آتش است؟
هنوز بندر رجایی می سوزد
تئوری های مدیریت و اصول حکمرانی را کنار بگذارید! به نظر می رسد این قوانین و یافته های پیچیده که می توانند تمدن را بسازند، به نوعی «نقش بر آب» شده اند؛ خطوطی محو که امواج بی مسئولیتی یکی پس از دیگری آن ها را می شویند.
می خواهم به عمق تاریک روان جمعی و فردی مان نگاهی بیندازم؛ شاید ریشه های فاجعه در شن های روان دوران کودکی مان پنهان باشد، جایی که بذر های بی تعهدی را به باد سهل انگاری سپردیم.
بندر رجایی هنوز هم در حال سوختن
لطفاً مراقب بازی های فرزندانتان باشید. با دقت به بازی های کودکان نگاه کنید. نسلی که «قایم باشک» بازی میکند یا مدام می گوید: «من نبودم، دستم بود، تقصیر آستینم بود!»، آینده اش چیزی جز تاریکی بیستاره ای که خود می سازد، نخواهد بود
. این کودک، در پس پرده این ترانه های به ظاهر معصوم، هنر شرم زدایی از گناه را می آموزد؛ او گمشده ای است که به جای کاوش در تاریکی های وجودش، به دنبال سایه ای میدود تا بار گناهش را بر دوش او بیندازد.
آتش بی مسئولیتی را چه کسی مهار می کند
تجربه ام نشان می دهد که تربیت در سکوت بازی ها و در لحظاتی که مربیان به تربیت توجهی ندارند، شکل می گیرد و به جریان می افتد، نه در هیاهوی باید ها و نباید های قدیمی خانه و مدرسه. این باید ها و نباید ها مانند واکسن هایی هستند که بدن آنها را پس می زند.
در واقع، ما بازتاب لحظات ناخودآگاه خود هستیم. به همین دلیل در مدرسه چیز های زیادی می آموزیم، به جز درس هایی که به نظر می رسد باید حفظ کنیم و از مردود شدن در آن ها بپرهیزیم.
چه کسی آتش بی مسئولیتی را مهار میکند
تصاویری از آرمان هایی که با خط کش ترس بر دیوار ذهن ما نقش بسته اند، یا به زودی فرو می ریزند یا جایی را ویران خواهند کرد. از همینجا است که جرقه های بی مسئولیتی در وجود ما شکل گرفت و امروز به آتش شعله ور تبدیل شده که دامن یک ملت را می سوزاند. اسکله ای در آتش سوخت و دریغ از یک «پوزش آتشین» یا یک «همدردی مسئولانه و انسانی»
آتش بی مسئولیتی را چه کسی خاموش میکند
مدیران امروز همان کودکانی هستند که دیروز بازی «قایم موشک با حقیقت» را انجام می دادند. حالا، در برابر فاجعه ای به بزرگی اسکله شهید رجایی، پشت توجیهات نخ نما و تار های عنکبوتی پنهان شده اند. آیا کسی هست که در این شب تاریک، مشعلی روشن کند؟ به نظر نمی رسد که به این زودی ها شیوه های مدیریتی ما تغییر کند و امیدی به این موضوع ندارم.
مدیران امروز مهار آتش بی مسئولیتی
در طبس، در بیمارستان های خاطی و در برابر واژگونی قطار نیز همین وضعیت برقرار بود. آیا کسی می تواند مادرانی را فراموش کند که فرزندانشان را در آتش دیدند؟ یا پدرانی که در آتش بی کفایتی زیر خاکستر شدند؟ و دخترانی که با دستان کوچکشان به سوی نجات دهنده ای دراز کردند که هرگز نیامد؟
پیشگیری از آتش سوزی بر عهده کیست
افسوس که هیچ کس مسئولیت را به عهده نمی گیرد و هیچ یک از افراد سازمان های بنادر، گمرک، صمت و دیگر نهاد ها که در این ماجرا قصوری داشته اند، حاضر به پاسخگویی نیستند. ای کاش کسی می آمد و به حال و روز خانواده های مجروحان و درگذشتگان رسیدگی می کرد.
گاهی به این فکر می کنم که آن هایی که به دنبال مقام و ریاست هستند و مفهوم مسئولیت را نمی پذیرند، در واقع تکرار یاغیان بزرگ تاریخ به شیوه ای مدرن هستند.
هنوز هم در حال سوختن بندر رجایی
آن ها همان آقا محمدخان های امروزی اند؛ تفاوت شان تنها در تکنولوژی و شیوه های سرکوب است. باور کنید اگر قرار بر این بیمسئولیتی ها باشد، جامعه ای بدون مدیر بهتر از جامعه ای با مدیر بی مسئولیت است! مردم پول و جان خود را فدای اعتمادشان کردند.
نه برای اینکه دیگران در بی مسئولیتی خود راحت باشند، بلکه برای اینکه کسی بیاید و باران را به خانه های بی سقف آن ها برساند. و اگر نتواند، باید پاسخگو باشد. غیر از این، تنها رسم سلطه گران است. سلطه گر با مسئولی که امیر مؤمنان تصویرش را برای مالک و مردم مصر ترسیم کرده، تفاوت زیادی دارد و در واقع نقطه مقابل اوست.
بندر رجایی می سوزد
«جامعه جایی است که وقتی اسکله ای در آتش می سوزد، مسئولان و نهاد های مرتبط و حتی غیر مرتبط، خود را به عنوان آتش نشان معرفی می کنند, نه به عنوان تماشاگر آتش یا آتش افروز. سپس، وقتی آتش خاموش شد، نباید آرام بگیرند. باید به داغدیدگان تسلی دهند و لحظه ای از مجروحان غافل نشوند. باید به عنوان پزشک عمل کنند.
سپس، باید بیمارستان های لازم را آماده کنند و بعد به جلوگیری از تکرار فاجعه بعدی بپردازند. اما در مقابل این همه مسئولیت، مدیر ما ابراز خوشحالی می کند که «خوشبختانه سی درصد کانتینرها سالم مانده اند» و این آغاز انتظار برای فاجعه بعدی در معدنی، کارخانه ای یا هر جای دیگر است. روز شماران فاجعه.
بندر رجایی همچنان می سوزد
گویی سوختن هفتاد درصد کانتینر ها را پیروزی می دانند! اگر فاجعه را با تمام وجود حس کنیم، شاید به خود بیاییم. اگر بپذیریم که قربانی، خون و گوشت ماست. ما در دریایی از بی مسئولیتی و جنایت های کوچک غرق شده ایم که به آن توجهی نداریم.
گویی چنگیزخان های کوچکی هستیم؛ با این تفاوت که برای ویرانی مان، بودجه و سازمان هم داریم! و جالب تر اینکه هر روز برای ما ارزش بیشتری پیدا می شود. همیشه یک مغولستان وجود دارد که چنگیزخان را به عنوان ابرمرد اسطوره های خود می داند، حتی اگر یک جهان را به آتش کشیده باشد.»
⏬مقالات پیشنهادی برای شما عزیزان⏬
پاسخ تند باشگاه تراکتور به صدا و سیماقول قالیباف آبادانی خرمشهر را رها نمی کنیمآیا پرداخت کالا برگ متوقف شد